شامگاه اوایل اسفندماه سال 92 مأموران پلیس 110 در جریان مرگ مرموز زن جوانی در خانهاش قرار گرفتند.
ماجرای این جنایت خیلی زود از سوی بازپرس جنایی و کارآگاهان اداره 10 پلیس تهران تحت تجسس گرفته شد و با توجه به حضور زوج جوانی در صحنه قتل آنها تحت بازجویی گرفته شدند.
زن جوان در بازجوییها به مأموران گفت: الهام از دوستان من و مربی یک آموزشگاه رانندگی بود که با شوهرش اختلاف شدیدی داشت. ساعاتی پیش همسرش با من تماس گرفت و گفت که برای انجام کاری به شهرستان رفته است و هر چه با الهام تماس میگیرد جواب نمیدهد، او نگران بود و از من خواست که به خانهشان بروم.
من نیز با شوهرم به خانه فریبا رفتیم. هنگام ورود به خانه ناگهان دیدیم که در ورودی باز است، وقتی وارد شدیم دیدیم فریبا وسط پذیرایی افتاده و نفس نمیکشد آنجا بود که با پلیس 110 تماس گرفتم.
کارآگاهان که در این بازجوییها به ردپای پسری به نام «مهدی» که همکار الهام بود برخوردند و وی را به دام انداختند.
مهدی در بازجوییها گفت: سالها بود که با فریبا در آموزشگاه همکار بودیم، او هر از گاهی با من درددل میکرد و میگفت که با شوهرش اختلاف دارد و میخواهد از او جدا شود. وی به من علاقهمند شد و پیشنهاد داد که همسرم را طلاق بدهم و با او ازدواج کنم اما من نپذیرفتم چرا که همسرم را دوست داشتم. وقتی فریبا با مخالفت من روبهرو شد تهدید کرد عکسهایی را که با هم گرفته بودیم به همسرم نشان خواهد داد. ترسیدم و نمیدانستم چه کار کنم تا اینکه همسرش به مسافرت رفت و مرا به خانهشان دعوت کرد. وقتی آنجا رفتم از او خواستم که عکسها را پاره کند و از زندگی من بیرون برود اما بیفایده بود. همان لحظه عصبی شدم، ظرفی را برداشتم و ضربهای به سرش کوبیدم، بیهوش شد سپس با روسری او را خفه کردم و از محل متواری شدم. صبح دیروز این مرد در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و چهار مستشار تحت محاکمه قرار گرفت.
مهدی وقتی پشت تریبون قرار گرفت در آخرین دفاع گفت: قتل را قبول دارم، اشتباه کردم و خواستار عفو و بخشش هستم.